مدرسه علمیه کوثر کاشان

  • تماس  

به سوی شهادت می رویم

07 آذر 1390 توسط یثربی

به راه خود به سوی کوفه ادامه می دهیم، اکنون دیگر همران زیادی نداریم. خیلی ها ما را تنها گذاشتند و رفتند!

خانواده امام حسین(علیه السلام) طاقت ندارند غریبی امام را ببینند. به راستی، کجا رفتند آن یاران بی وفا؟

در بین راه به آبی گوارا می رسیم مقداری آب بر می داریم و به حرکت خود ادامه می دهیم.

مردی به سوی امام می آید، سلام می کند و می گوید:

- ای حسین! به سوی کجا می روی؟

- به سوی کوفه.

- تو را به خدا سوگند می دهم به کوفه مرو، زیرا کوفیان با نیزه ها و شمشیرها از تو استقبال خواهندکرد.(1)

- آنچه که تو گفتی بر من پوشیده نیست.(2)

به راستی، مردم کوفه چه مردمی هستند، آنها که با دست خود برای امام دوازده هزار نامه نوشتند، اکنون به جنگ او می آیند!

ابن زیاد برای کسانیکه به لشکر او بیایند جایزه­ی زیادی قرار داده است. او نگهبانان زیادی در تمامی راهها قرار داده است تا هرگونه رفت و آمدی را به او گزارش کنند.

پایگاههای نظامی در مسیر کوفه ایجاد شده است. یکی از فرماندهان ابن زیاد با چهار هزار لشکر در قادسیه مستقر شده است.

حرّ ریاحی با هزار سرباز در بیابانهای اطراف کوفه گشت می زند.(3)

ما به حرکت خود ادامه می دهیم، تا کوفه سه منزل بیشتر نمانده است. جاده به بلندی­هایی می رسد، از آنها بالا می رویم، امام رو به یاران می کند و می فرماید: «سرانجام من شهادت خواهد بود».

یاران علت این کلام امام را سؤال می کنند، امام در جواب به آنها می فرماید: «من در خواب دیدم که سگ­هایی به من حمله می کنند»(4)

آری، نامردان زیادی در اطراف کوفه جمع شده­اند و منتظر رسیدن تنها یادگار پیامبر(صلی الله علیه و آله) هستند تا به او حمله کنند و جایزه های بزرگ ابن زیاد را از آن خود کنند.

امروز مردم کوفه برای استقبال از مهمان خود با شمشیر آمده­اند، آنها می خواهند تا خون مهمان خود را بریزند.

دیروز همه ادعا داشتند که فدایی امام حسین(علیه السلام) هستند و امروز برای جنگ با او    می آیند.

 

پاورقی:

1. الارشاد، ج2، ص76- بحارالانوار، ج44، ص375- الکامل فی التاریخ، ج2، ص549.

2. تاریخ الطبری، ج5، ص399- الکامل فی التاریخ، ج2، ص549.

3. الاخبار الطوال، ص248.

4. کامل الزیارات، ص157، ح194عن شهاب بن عبد ربّه- بحار الانوار، ج45، ص87، ح24.

 

منبع:

کتاب راه آسمان، جلد دوم مجموعه«هفت شهر عشق»، مهدی خدامیان آرانی، انتشارات وثوق، 1387.

 2 نظر

عید بزرگ ولایت مبارک

23 آبان 1390 توسط یثربی

عید غدیر، عید بیعت،

 

عید« أکمَلتُ لَکُم دینَکُم وَ أتمَمتُ عَلَیکُم نعمَتی»

عید ولایت، عید عاشقی، بر شما عاشقان ولایت مبارک.

 نظر دهید »

اثبات ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) - قسمت سوم-

21 آبان 1390 توسط یثربی

بررسی و نقد روایات دسته دوم

بررسی در متن روایاتی که نزول آیه اکمال را در روز عرفه می داند، ما را به چند اشکال مهم و جدی رهنمون می سازد.

اشکال نخست؛ چگونه ممکن است که با تصریح قرآن مجید، روز عرفه از چنان اهمیتی برخوردار باشد که کفار مأیوس شده و دین به اکمال رسیده باشد و خداوند سبحان نیز از جاودانگی دین خشنود باشد، اما همه مسلمانان از آن روز و اهمیت آن غافل باشند و نسبت به آن روز   بی­تفاوت باشند تا آنجا که یهودیان و مسیحیان، اهمیت آن را به مسلمانان یادآوری کنند!؟ آیا امکان دارد روزی با چنین ویژگیهای ممتازی در مدت کوتاهی پس از رسول الله(صلی الله علیه و آله) به دست فراموشی سپرده شود و تنها خلیفه دوم آن را یادآوری کند؟

اشکال دوم؛ عید فطر و عید قربان دو عید بزرگ و مورد اتفاق نظر تمام مسلمانان می باشد و در تمام کتب فقهی و روایی شیعیان و اهل سنت برای این دو روز احکام و آداب خاصی ذکر شده است اما اگر تمام کتب فقهی اهل سنت را جستجو کنیم، برای روز عرفه به عنوان یک عید، حتی یک حکم و عمل مستحب نمی یابیم.

اشکال سوم؛ عید فطر و عید قربان، دو عیدی هستند که پس از پایان یک سری از محدودیتها و ممنوعیتها تشریع شده اند. مسلمانان پس از پایان یافتن ماه رمضان عید می گیرند زیرا به حکم خداوند در آن ماه در ساعات معینی از شبانه روز از خوردن و آشامیدن و برخی اعمال دیگر ممنوع هستند. در عید قربان نیز مسلمانانی که به حج مشرف شده اند بعد از پایان یافتن یک سلسله از ممنوعیتها جشن می گیرند.

با روشن شدن حال در دو عید فطر و قربان این سؤال پدید می آید که در روز عرفه به چه دلیلی باید جشن گرفت؟ چه محدودیت و ممنوعیتی برداشته می شود؟ حال آنکه در آن روز حجاج همچنان باید از یک سلسله امور پرهیز نمایند تا جائیکه نمی توانند حتی از عطر استفاده کنند یا غذای معطر تناول نمایند.

اشکال چهارم؛ اگرآیه اکمال در روز عرفه نازل شده باشد، دیگر نمی توان آیه ابلاغ را تفسیر و تبیین کرد، و بین این دو آیه تهافت و تضادِ بیّن و آشکاری به وجود خواهد آمد؛ زیرا اکثر علمای اهل سنت می گویند: آیه ابلاغ پس از حجه الوداع و در میان راه مکه و مدینه نازل شده است.

در آیه ابلاغ خداوند سبحان با تهدید و انذار خاصی به پیامبر(ص) می فرماید: «پیام مرا به مردم برسان و اگر چنین نکنی وظیفه خود را انجام نداده­ای» حال اگر آیه اکمال در روز عرفه نازل شده باشد و در آن روز خداوند متعال دین را به کمال و انجام رسانده باشد و کفار از این بابت در یأس و ناامیدی قرار گرفته باشند، دیگر موضوع و پیام مهمی نمانده است که پیامبر(ص) آن را در راه بازگشت از حجه الوداع ابلاغ نمایند، آن هم پیامی که با اتمام رسالت پیامبر(ص) گره و پیوند خورده باشد.

با توجه به اینکه مسئله نازل شدن آیه ابلاغ در حجه الوداع مورد اتفاق همه علمای اهل سنت می باشد، اگر نظر اکثریت اهل سنت را بپذیریم که آیه اکمال نیز در روز غدیر نازل شده است، با کنار هم قرار دادن هر دو آیه­ی ابلاغ و اکمال به یک نتیجه مهم و غیر قابل تردید می رسیم، و آن انتصاب امیرالمرمنین(ع) به ولایت و خلافت بلافصل رسول الله(ص) می باشد.

آخرین سوره نازل شده بر پیامبر(ص)

در توضیح اشکال چهارم باید گفت که اگر بپذیریم آیه اکمال در روز عرفه نازل شده است، دیگر نمی توانیم آیه ابلاغ را تفسیر و تبیین نمائیم؛ زیرا در آیه ابلاغ، خداوند سبحان با شدت و حدّت پیامبر(ص) خود را تهدید می کند که باید آنچه را به تو دستور داده­ایم ابلاغ نمایی. این چه امر مهمی است که پیامبر(ص) باید آن را ابلاغ نماید؟

برخی از علمای اهل سنت به این مسئله پی برده و دریافته اند در صورتی آیه ابلاغ قابل تفسیر است که آیه اکمال در روز غدیر نازل شده باشد، لذا برای رهایی از این بن­بست ادعا کرده­اند که آیه ابلاغ در سالهای نخست بعثت رسول الله(ص)، نازل شده است. خداوند سبحان، در این آیه پیامبر(ص) را مأمور و موظف می کند که حتماً دستورهای او را به همگان ابلاغ نماید؛ زیرا درآن سالها پیامبر(ص) از ابلاغ رسالت خائف بودند. این دسته از علمای اهل سنت باید بدانند که راه حلّ آنان مقرون به صحت نمی باشد زیرا تمام علما و مفسران درجه اول اهل سنت اذعان دارند که سوره مائده آخرین سوره­ای است که بر پیامبر(ص) نازل شد. چگونه امکان دارد سوره مائده آخرین سوره نازل شده بر رسول الله(ص) باشد، اما آیه ابلاغ در سالهای نخست رسالت نازل شده باشد؟

روایات فراوانی در کتب اهل سنت وجود دارد که بیان می کند سوره مائده آخرین سوره نازل شده بر پیامبر(ص) می باشد. به عنوان نمونه بر چند مورد اشاره می نماییم.

«إنّ آخر سوره نُزّلت، سوره المائده»(1)؛ سوره مائده آخرین سوره ای است که نازل شد.

«نزّلت سوره المائده علی رسول الله(ص) فی حجه الوداع فیما بین مکه و المدینه و هو علی ناقته… فبرکت به راحلته من ثقلها»(2)؛

سوره مائده در حجه الوداع و در منطقه ای میان مکه و مدینه بر پیامبر(ص) نازل شد، در حالیکه ایشان سوار بر شتر بودند… و شتر از سنگینی سوره توقف کرد و نشست.

به خاطر سنگینی آیات سوره مائده به خصوص تهدید و انذار خداوند نسبت به رسول الله(ص) در رابطه با ابلاغ پیام مهم، مرکب پیامبر(ص) از حرکت باز می ایستد و توان حمل ایشان را از دست می دهد.

«قال رسول الله(ص): المائده من آخر القرآن تنزیلا فأحلّوا حلالها و حرّموا حرامها»(3)؛ پیامبر(ص) فرمودند: سوره مائده آخرین سوره نازل شده­ی قرآن می باشد، پس حلال آن را حلال دارید و حرام آن را حرام دانید.

همانطور که بیان کردیم عده ای از اهل سنت بر این نظرند که آیه ابلاغ در سالهای آغازین بعثت نازل شده است. خالی از لطف نیست که بدانیم منشأ این نظریه روایتی است که عایشه نقل می کند. از او نقل شده است که آیه ابلاغ در سالهای نخست رسالت نازل شد و در آن سالها همواره کسانی همراه پیامبر(ص) بودند و از ایشان محافظت می کردند(4). پرسش مهم ما از اهل سنت این است که عایشه در آن سالها کجا بوده و چه سنی داشته است؟ با مراجعه به منابع تاریخی اهل سنت، مطلب جالبی برای ما روشن می شود و آن اینکه در سال دهم بعثت عایشه شش سال داشته و این بدان معنی است که وی در سال چهارم بعثت متولد شده است(5).

از سوی دیگر اگر بپذیریم که آیه ابلاغ در سالهای اول بعثت نازل شده است، اجماع علمای اهل سنت مبنی بر اینکه سوره مائده آخرین سوره نازل شده بر پیامبر(ص) می باشد را چگونه باید تبیین و توجیه نمود؟

 

پاورقی:

1. از منابع اهل سنت: مستدرک الحاکم، جلد2، ص311، تفسیر ابن کثیر، جلد2، ص3، مسند احمد، جلد6، ص118، و السنن الکبری، جلد7، ص172.

2. الدر المنثور، جلد2،ص446.

3. همان.

4. همان، ص529.

5. از منابع اهل سنت: طبقات الکبری، جلد8، ص58، وفیات الأعیان، جلد3، ص16 و المنتظم، جلد 3، ص16.

 

منبع:

«اکمال دین در غدیر حقیقتی انکارناپذیر»، حضرت آیت الله آقای حاج میرسیدمحمد یثربی، انتشارات انصاریان،1387.

 نظر دهید »

اثبات ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) - قسمت دوم-

18 آبان 1390 توسط یثربی

شأن نزول آیه­ی اکمال:

شأن نزول یکی از ارکان تعیین کننده در درک و تفسیر آیات محسوب می شود. در اینکه آیه اکمال در چه روز و به چه مناسبتی نازل شده است، در کتب روایی اهل سنت دوگانگی وجود دارد. برای یافتن پاسخ این پرسش به روایات موجود در منابع معتبر اهل سنت اشاره­ای می نماییم.

1- روایات دسته نخست:

ابوهریره روایتی را بدین مضمون از رسول الله(صلی الله علیه و آله) نقل می کند:

«هرکس روز هجده ذی الحجه را روزه بگیرد ثواب شصت ماه]سال[ روزه داری برای او ثبت می شود. هجده ذی الحجه روز غدیر خم است، روزی که رسول الله(صلی الله علیه و آله) دست ]امام[ علی بن ابیطالب ]علیه السلام[ را گرفتند و فرمودند: آیا من ولی و امام مؤمنین نیستم؟ مردم عرض کردند: آری یا رسول الله! پس پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند: هر کس من امام او هستم، علی نیز امام و ولیّ او می باشد.] پس از سخنان رسول الله(صلی الله علیه و آله)[ عمربن خطاب به امیرالمؤمنین شادباش گفت و عرض کرد: از امروز شما مولای من و همه­ی مسلمانان هستی، آنگاه خداوند آیه­ی﴿ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ﴾ را نازل فرمود.»

جمع کثیری از دانشمندان و علمای اهل سنت بر این باورند که زمان نزول آیه­ی اکمال، روز هجده ذی الحجه و شأن نزول آن بمناسبت انتصاب امیرالمؤمنین(علیه السلام) به ولایت و جانشینی رسول خاتم(صلی الله علیه و آله) می باشد. به عنوان نمونه، چند منبع معتبر اهل سنت را نام می بریم که در آن مطلب فوق اذعان و تصریح شده است.

1- تفسیر ابن کثیر(1) 2- شواهد التنزیل(2) 3- روح المعانی(3) 4- الإتقان(4) 5- الدر المنثور(5) 6- تاریخ بغداد(6) 7- تاریخ مدینه دمشق(7) 8- مناقب خوارزمی(8) 9- تذکره الخواص(9) 10- البدایه و النهایه(10) 11- مناقب ابن مغازلی(11) 12- ینابیع المودّه(12) و …

 این روایات که تنوع و تعدد مصادر، صحت آن را به لحاظ تاریخی ثابت می کند، با باور شیعه در تاریخ و شأن نزول آیه­ی اکمال مطابقت دارد. لازمه­ی آیه­ی اکمال و روایات متواتری که زمان و شأن نزول آن بیان شد، پذیرش بی قید و شرط ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) می باشد.

2- روایات دسته دوم:

روشن شد که بیشترین نقل اهل سنت در مورد نزول آیه­ اکمال با مبنای شیعه هم­خوانی دارد، اما برخی از دانشمندان اهل سنت برای گریز از لوازم آیه­ی اکمال، روایات دیگری در رابطه با این آیه، زمان و شأن نزول آن نقل کرده اند.

این دسته از روایات در پی اثبات آن هستند که آیه­ی اکمال در عرفه بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است. در واقع منشأ دوگانگی در این روایات که ناقل آن همگی اهل سنت می باشند، توجیه غصب خلافت از طرف صحابه می باشد. به این دو روایت توجه کنید؛

روایت اول:

گروهی از یهودیان گفتند: اگر این آیه بر ما نازل می شد، آن روز را عید می گرفتیم، عمر گفت: کدام آیه؟ آنان گفتند: «الیوم اکملت لکم دینکم…» عمر در پاسخ گفت: من می دانم این آیه کجا نازل شد، هنگامیکه رسول الله(صلی الله علیه و آله) در عرفه ایستاده بودند نازل شد. (13)

روایت دوم:

در دیوان نشسته بودیم که یک مسیحی به ما گفت: ای مسلمانان! آیه­ای بر شما نازل شد که اگر بر ما نازل می شد آن روز و آن ساعت را تا زمانی که دو مسیحی روی زمین باشند عید می گرفتیم و سپس آیه­ی «الیوم اکملت لکم دینکم» را قرائت نمود. کسی پاسخی به او نداد، تا اینکه محمد­بن­کعب را دیدم و از او پرسیدم پاسخ چیست؟ او گفت: عمر می گوید: آن آیه بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شد، در حالیکه در روز عرفه بر روی کوهی ایستاده بودند و آن روز همچنان برای مسلمانان عید می باشد.(14)

لوازم پذیرش روایات گروه اول:

در رابطه با آیه­ اکمال دو شأن نزول بیان نمودیم. اما به راستی کدام یک از این دو دسته روایات، صحیح و مورد پذیرش می باشد؟ آیا شأن نزول اول صحیح است که اکثر علمای اهل سنت در کتب خود نقل نموده­اند و نزول این آیه را در روز هجده ذی الحجه و بمناسبت ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) می دانند؛ یا دومین گروه از روایات که عده­ی اندکی از اهل سنت آن را پذیرفته­اند، و زمان نزول آیه را نهم ذی الحجه و بمناسبت روز عرفه می دانند؟

اگر اهل سنت قول نخست را بپذیرند، تمام مبانی مکتب خلافت منهدم می شود. قائل شدن به اینکه رسول الله (صلی الله علیه و آله) در روز غدیر خم، امیرالمؤمنین(علیه السلام) را به ولایت و خلافت بلافصل خود منصوب نموده­اند، اساس مدرسه­ی خلافت اهل سنت و تمام مبانی فکری، کلامی، فقهی و اعتقادی آنان را متزلزل نموده و از بین می برد. یکی دیگر از لوازم پذیرش روایات دسته­ اول، مواجه شدن نظریه عدالت صحابه با یک تناقض بزرگ و لاینحلّ است؛ زیرا عدم پذیرش روایات گروه دوم به معنای صحّه ننهادن بر نقل گروهی از راویان و تکذیب ایشان، و سلسله رجال موجود در آن روایات می باشد. بدیهی است که برخی از راویان روایات گروه دوم، از صحابه­ی رسول الله(صلی الله علیه و آله) بودند، آیا افتراء بر رسول الله (صلی الله علیه و آله) با نظریه­ی عدالت تمام صحابه قابل جمع می باشد؟

 

نقد اهل سنت بر روایات گروه اول:

اهل سنت برای تضعیف و ردّ روایات گروه نخست، دو راه در پیش گرفته­اند. البته همانطور که پس از این معلوم می شود، هیچ مفرّی برای آنان وجود ندارد و هر دو راه آنان ناکارآمد بوده و با نقد جدی روبرو است.

راه اول آنها این است که مُهر بی اعتباری و غیر قابل اعتماد بودن بر پیشانی روایات دسته اول بزنند و بدین وسیله آنها را از درجه­ی اعتبار ساقط کنند.

مرحوم علامه امینی(قدس سره) در کتاب شریف الغدیر(15) به این توهم اهل سنت پاسخ داده است. ایشان تمام افرادی را که در سلسله سند حدیث قرار گرفته­اند، مورد بررسی و مداقه قرار داده است. ابوهریره(16) و افراد دیگری که در سلسله سند حدیث قرار دارند بر اساس مبانی علم رجال اهل سنت مورد اعتماد و وثوق می باشند؛ چرا که  اهل سنت در سایر موضوعات بدون هیچ دغدغه و تردیدی روایاتی را که از این سلسله­ی مذکور نقل شده است، پذیرفته­اند. اهل سنت اگر بخواهند در این مورد سلسله­ی مذکور را تضعیف نمایند، لاجرم باید از تمام مبانی رجالی خود دست بر دارند.

راه دوم اهل سنت در تضعیف روایات دسته­ اول این است که آن روایات را از مجعولات شیعه به شمار آورده و ادعا می کنند  که آن روایات به وسیله­ی گروهی از شیعیان جعل شده و در کتب آنان راه یافته است.

در پاسخ به این توهم نیز باید بگوئیم جای بسی تعجب و شگفتی است! شیعیان در چه زمان و مکانی آن قدر قدرت یافتند که بتوانند حداقل دوازده منبع مهم اهل سنت را مورد دستبرد قرار دهند و تحریف کنند؟در این فرض چه ضمانتی وجود دارد که سایر مطالب کتب پر اهمیت ایشان محفوظ مانده باشد؟

شیعیان در طول تاریخ تحت فشار سخت و زیر نظر دستگاه حکومت قرار داشته اند. آنان برای نشر و اشاعه­ی کتابهای خود با مشکلات فراوانی روبرو بودند و به هیچ وجه نمی توانستند در کتابهای دیگران، آن هم کسانی که مورد حمایت حکومت وقت بوده­اند، تحریف ایجاد کنند.

از طرف دیگر با اندک تأملی در می یابیم، افرادی که در سلسله­ی روایات گروه نخست قرار دارند، همگی از وفاداران مکتب خلافت می باشند و در بین آنان فردی مجهول، غیر ثقه و یا متهم به حبّ و ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) وجود ندارد. در نتیجه احتمال جعل این دسته از روایات به وسیله­ی شیعیان نیز احتمالی مردود و ناپذیرفتنی می باشد.

پاورقی:

1. جلد2، ص15.

2. جلد1، ص200.

3. جلد6، ص192.

4. جلد1، ص31.

5. جلد2، ص457.

6. جلد8، ص284.

7. جلد42،ص233.

8. ص135و184.

9. ص18.

10. جلد7، ص386.

11. ص18.

12. جلد2، ص249.

13. از منابع اهل سنت: صحیح بخاری، جلد5، ص127 و مسند احمد، جلد1،ص28.

14. از منابع اهل سنت: الدر المنثور، جلد2، ص457.

15. الغدیر، جلد1، ص402.

16. از منابع اهل سنت، سیر أعلام النبلاء، جلد2، ص578.

 

منبع:

«اکمال دین در غدیر حقیقتی انکارناپذیر»، حضرت آیت الله آقای حاج میرسیدمحمد یثربی، انتشارات انصاریان،1387.

 نظر دهید »

اثبات ولایت امیرالمؤمنین علی(ع) - قسمت اول-

18 آبان 1390 توسط یثربی

 

شیعیان برای اثبات ولایت و خلافت بلافصل امیر مؤمنان حضرت علی(علیه السلام) به دو آیه از قرآن مجید که در روز غدیر نازل شده است، استناد می کنند. در مقابل گروهی از اهل سنت شأن نزولی غیر از ماجرای غدیر را برای این دو آیه بیان می دارند. برای بررسی نظر این دسته از اهل سنت لازم است مدارک سخن­شان با تکیه بر اسناد معتبر مورد تحلیل قرار گیرد. پیش از آن ضروری است دو آیه­ی موردنظر و مطالب مربوط به رخدادهای پیرامون آن نقل شود.

- آیه اول(آیه اکمال)

﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينًا﴾(1) ؛

امروز کافران از زوال آئین شما مأیوس شدند، بنابراین ازآنها نترسید و از مخالفت من بترسید! امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آئین جاودان شما پذیرفتم.

- آیه دوم(آیه ابلاغ)

﴿يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ﴾(2)؛

ای پیامبر(ص)! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است را کاملاً به مردم برسان و اگر چنین نکنی رسالت او را انجام نداده­ای، خداوند تو را از (خطرات احتمالی) مردم نگاه می دارد و خداوند جمعیت کافران(لجوج) را هدایت نمی کند.

بررسی آیه­ی اکمال:

در آیه 3 سوره مائده، از روز بسیار مهمی سخن به میان آمده است. اهمیت این روز از آن روست که خداوند سبحان می فرماید: در این روز کفار از غلبه بر اسلام مأیوس شدند. نخست باید دریابیم این روز چه روزی است که این قدر شایان توجه، اهمیت و عظمت است؟

در این آیه خداوند پس از اینکه خبر یأس و ناامیدی کافران در این روز را به مسلمین اعلام فرمود از سه موضوع دیگر نیز خبر داد و فرمود:

1-﴿ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ﴾

در این قسمت از آیه، خداوند کامل شدن دین را به خود نسبت می دهد و می فرماید: من دین را کامل کردم. خداوند کمال دین را به فاعل دیگری نسبت نمی دهد، همچنین آن را بدون فاعل و با صیغه­ی مجهول هم بیان نمی کند.

2-﴿ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي ﴾

خداوند متعال اتمام نعمت را نیز به خود نسبت می دهد.

3- ﴿ وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ ﴾

از اینکه اسلام دین شما باشد راضی و خوشنود شدم.

بنابراین در آیه­ی اکمال، با سه واژه کلیدی روبرو هستیم که عبارتند از: 1- اکمال 2- اتمام 3- رضای الهی.

 

پاورقی:

1. سوره مائده، آیه3.

2. سوره مائده، آیه67.

 

منبع:

«اکمال دین در غدیر حقیقتی انکارناپذیر»، حضرت آیت الله آقای حاج میرسیدمحمد یثربی، انتشارات انصاریان،1387.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • ...
  • 33
  • ...
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث
  • اخلاقی
  • بانوی عالمین
  • اخبار مدرسه
  • اهل البیت(علیهم السلام)
  • بدون موضوع
  • امامزادگان

ذکر ایام

ابزار

تاریخ

تاریخ روز

جعبه حدیث

تمزها

ثانیه شمار غیبت

log

ساعت

آمار

آمارگیر وبلاگ

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس