به سوی شهادت می رویم
به راه خود به سوی کوفه ادامه می دهیم، اکنون دیگر همران زیادی نداریم. خیلی ها ما را تنها گذاشتند و رفتند!
خانواده امام حسین(علیه السلام) طاقت ندارند غریبی امام را ببینند. به راستی، کجا رفتند آن یاران بی وفا؟
در بین راه به آبی گوارا می رسیم مقداری آب بر می داریم و به حرکت خود ادامه می دهیم.
مردی به سوی امام می آید، سلام می کند و می گوید:
- ای حسین! به سوی کجا می روی؟
- به سوی کوفه.
- تو را به خدا سوگند می دهم به کوفه مرو، زیرا کوفیان با نیزه ها و شمشیرها از تو استقبال خواهندکرد.(1)
- آنچه که تو گفتی بر من پوشیده نیست.(2)
به راستی، مردم کوفه چه مردمی هستند، آنها که با دست خود برای امام دوازده هزار نامه نوشتند، اکنون به جنگ او می آیند!
ابن زیاد برای کسانیکه به لشکر او بیایند جایزهی زیادی قرار داده است. او نگهبانان زیادی در تمامی راهها قرار داده است تا هرگونه رفت و آمدی را به او گزارش کنند.
پایگاههای نظامی در مسیر کوفه ایجاد شده است. یکی از فرماندهان ابن زیاد با چهار هزار لشکر در قادسیه مستقر شده است.
حرّ ریاحی با هزار سرباز در بیابانهای اطراف کوفه گشت می زند.(3)
ما به حرکت خود ادامه می دهیم، تا کوفه سه منزل بیشتر نمانده است. جاده به بلندیهایی می رسد، از آنها بالا می رویم، امام رو به یاران می کند و می فرماید: «سرانجام من شهادت خواهد بود».
یاران علت این کلام امام را سؤال می کنند، امام در جواب به آنها می فرماید: «من در خواب دیدم که سگهایی به من حمله می کنند»(4)
آری، نامردان زیادی در اطراف کوفه جمع شدهاند و منتظر رسیدن تنها یادگار پیامبر(صلی الله علیه و آله) هستند تا به او حمله کنند و جایزه های بزرگ ابن زیاد را از آن خود کنند.
امروز مردم کوفه برای استقبال از مهمان خود با شمشیر آمدهاند، آنها می خواهند تا خون مهمان خود را بریزند.
دیروز همه ادعا داشتند که فدایی امام حسین(علیه السلام) هستند و امروز برای جنگ با او می آیند.
پاورقی:
1. الارشاد، ج2، ص76- بحارالانوار، ج44، ص375- الکامل فی التاریخ، ج2، ص549.
2. تاریخ الطبری، ج5، ص399- الکامل فی التاریخ، ج2، ص549.
3. الاخبار الطوال، ص248.
4. کامل الزیارات، ص157، ح194عن شهاب بن عبد ربّه- بحار الانوار، ج45، ص87، ح24.
منبع:
کتاب راه آسمان، جلد دوم مجموعه«هفت شهر عشق»، مهدی خدامیان آرانی، انتشارات وثوق، 1387.