غدیر
کاش رفتگان تاریخ هم برمی گشتند! کاش آیندگان را مجال وصالی بود؛ شاید ما غربت نشینان شهر غیبت هم شاهد می شدیم؛ آنگاه که پیامبر صلی الله علیه و آله با گلوی خسته از گذر سالها، مرتضی علیه السلام را تصنیف کرد.
یاد دارم عشق، سالهای سال برای غدیر، جشن تولد می گرفت و امامت از دستان حقیقت باران، هدیه تولد می ستاند. یادم می آید کودکی افکار بکرم، که دل به بازی بادکنکی می دادم و از درک عظمت غدیر غافل بودم و حالا می فهمم که چگونه مردمان مدینه، غدیر در یادشان ماند و امیر مؤمنان از یادشان رفت.
کودکان به حج رفته مدینه از غدیر، تبریک و شادباشی شناختند و امیرالمؤمنین علیه السلام ماند و مسئولیت این قوم و او ماند مولایِ مردمی کم حافظه.
همه جا را چراغانی کنید!
ای مردمان کوچه تاریخ! زمان را چراغانی کنید؛ نکند حافظه تاریخ کم شود!
نکند خبر امامت ابوتراب، لای ورقهای تاریخ، خاک بخورد! همه جا را چراغانی کنید؛ هر چراغی که به شکرانه برمی افروزید، آیه ای از حقانیت امیرالمؤمنین علیهم السلام خواهد شد.
خاطره ای برای تشیع
غدیر، فقط آبگیری خشک نیست؛ غدیر، جغرافیای تنهایی علی و فاطمه سلام الله علیهما است.
غدیر، خاطره تشیع است که نیمه شبها و سحرگاهان، ذکر نام علی و فرزندانش علیهم السلام را تداعی میکند.