جبرئیل خادم امیرالمؤمنین علیه السلام(شماره 16)
ابن عباس گوید:
ما نماز عصر را پشت سر رسول خدا صلی الله علیه و آله خواندیم، آنگاه پس از نماز آن حضرت روی پای مبارک ایستاد و فرمود: هرکس مرا و اهل بیت مرا دوست می دارد با من بیاید، (ابن عباس گوید) ما همگی پشت سر رسول خدا صلی الله علیه و آله به راه افتادیم تا اینکه رسیدیم به منزل فاطمه سلام الله علیها، آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله آهسته در را کوبید، پس علی بن أبی طالب علیه السلام خارج شد در حالی که عبایی به دور خود پیچیده بود و دست او گل آلود بود، پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: ای ابوالحسن! برای مردم تعریف کن آنچه را روز گذشته دیده ای.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: آری، پدر و مادرم فدای تو باد ای رسول خدا، من در هنگام نماز ظهر خواستم وضو بگیرم اما آب (در خانه) نبود، پس فرزندانم حسن و حسین (علیهما السلام) را به دنبال آب فرستادم، اما آنها دست خالی بازگشتند. ناگاه شنیدم هاتفی ندا داد: ای اباالحسن! برو به طرف راست، پس چون به طرف راست نگاه کردم ناگهان دیدم سطل آبی بین زمین و آسمان معلق بود، و در آن آبی بود که از برف سفید تر، و از عسل شیرین تر بود، و همچنین بوی گل از آن استشمام می شد، من با آن آب وضو ساختم و چند جرعه نیز از آن آشامیدم، پس قطره آبی نیز بر سرم ریخته شد که خنکی آن را در قلبم احساس نمودم.
پس رسول خدا فرمود: آیا می دانی این سطل آب از کجا آمده بود؟ (امیرالمؤمنین علیه السلام) فرمود: خدا و رسول خدا داناتر است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: این سطل از سطل های بهشت، و آب ( داخل آن ) از زیر درخت طوبی بود، ( راوی گوید: ) و یا فرمود: از نهر کوثر بود. و اما آن قطره ( که بر سرت ریخته شد )، از زیر عرش الهی بود.
پس رسول خدا صلی الله علیه و آله او را در آغوش کشید و سینه خود را به سینه او چسباند و بین دو چشمان ( پیشانی ) او را بوسید و فرمود: حبیب من ! آن کسی که خادم تو بود روز گذشته ( و سطل آب را برای تو آورد ) جبرئیل علیه السلام بود، و به خاطر این خدمت، نزد خداوند قدر و منزلتی عظیم پیدا کرد.
منبع :
مدینة المعاجز، ج 2، ص 24