مدرسه علمیه کوثر کاشان

  • تماس  

ازدواج پیامبر با حضرت خدیجه سلام الله علیها

01 دی 1394 توسط یثربی

*اولین ویژگی حضرت خدیجه علیها السلام نسبت‏ به پیامبر، درک ارزش‏های واقعی او در برابر فریبندگی‏های ظاهری و دنیوی بود. او معنای کمالات انسانی را به خوبی شناخت و چون توانست آن را تنها در وجود پیامبر اکرم بیابد، حاضر شد تمام شخصیت و دارایی خود را برای درک آن فدا کند. او در این راه هم از مال خود گذشت، هم از موقعیت اجتماعی ‏اش. خدیجه برای درک این کمال واقعی، قالب‏ های جاهلی را شکست و بهایی سنگین از جمله قطع رابطه زنان، حتی تا زمان تولد حضرت فاطمه علیها السلام را به جان خرید. حضرت خدیجه علیها السلام این نوع نگرش خود را هنگام ابراز تمایل به ازدواج، این گونه با پیامبر مطرح کرد:
«یابن عم انی رغبت فیک لقرابتک و سعلتک فی قومک و امانتک و حسن خلقک و صدق حدیثک;  ای پسر عمو، من به خاطر خویشاوندی، شرافت تو در بین مردم، امانت‏داری، خوش‏ خلقی و راستگویی ‏ات به تو تمایل پیدا کردم.»
این نوع نگرش و رفتار، در جامعه ‏ای که عموم توده ‏ها براساس ظواهر و زرق و برق‏ های دنیوی روابط خود را پایه‏ ریزی می‏ کنند، نمی ‏توانست ‏بدون پی‏آمدهای تلخ و ناگوار باشد، لذا به فاصله ‏ای اندک از پخش خبر ازدواج وی با امین قریش، گروهی از زنان به عیب جویی از وی روی آوردند و در محافل خود او را سرزنش کردند. آنان می‏ گفتند: «او با این همه حشمت و شوکت‏ با یتیم ابوطالب که جوانی فقیر است ازدواج کرد. چه ننگ بزرگی!» حضرت خدیجه علیها السلام در مقابل این جهالت ‏ها ساکت ننشست و آن‏ها را به صرف نهار دعوت کرد و بعد از پایان مراسم گفت: «ای زنان! شنیده ‏ام شوهران شما (و خودتان) در مورد ازدواج من با حضرت محمد صلی الله علیه و آله خرده گرفته ‏اید و عیب ‏جویی می‏ کنید، من از خود شما می ‏پرسم آیا در میان شما، شخصیتی مثل حضرت محمد صلی الله علیه و آله وجود دارد؟ آیا در گستره مکه و اطراف آن شخصیتی در فضائل و اخلاق نیک، مانند او سراغ دارید؟ من به خاطر این ویژگی‏ها با او ازدواج کردم و چیزهایی از او دیده ‏ام که بسیار عالی است. پس شایسته نیست‏ شما این گونه سخن بگویید و نسبت‏ های ناروا به دیگران دهید.»
زنان قریش بعد از این سخنان خدیجه، همگی سکوت اختیار کردند و به تدریج پراکنده شدند.
این شیوه استدلال خدیجه هر چند عمق ارزش‏گرایی در انتخاب‏ ها را نشان می‏ داد، برای جامعه جاهل و متعصب آن روز قابل درک نمی‏ نمود، لذا زنان لجوج قریش به حالت قهر با او رفتار می ‏کردند. آن‏ها دیگر به حضرت خدیجه سلام نمی ‏کردند و نزد او نمی ‏رفتند حتی تا سال پنجم بعثت که حضرت زهرا علیها السلام متولد شد، نیز این شیوه رفتاری همچنان پا برجا بود. لذا حتی هنگام وضع حمل، او را تنها گذاشته و پیام فرستادند که: «تو با ما مخالفت و با یتیم ابوطالب ازدواج کردی، ما هرگز نزد تو نمی ‏آییم و در هیچ کاری کمک نمی‏ کنیم!!» این حجم از کینه ‏ورزی‏ ها دل حضرت خدیجه را آزرد تا آن جا که خداوند چهار بانوی پاکیزه (ساره، آسیه، مریم، صفورا دختر شعیب پیامبر) را به یاری او فرستاد و به این ‏سان حضرت خدیجه پاداش عشق و علاقه به کمالات انسانی را دریافت کرد و فرزندش حضرت فاطمه زهرا علیها السلام را نیز به دنیا آورد.

*حضرت خدیجه به رغم اموال فراوان و موقعیت اجتماعی ویژه‏ ای که داشت، در برخورد با رسول اکرم همواره حرمت او را پاس می‏ داشت و کوچک‏ترین رفتاری که نشانی از اظهار برتری دهد از خود بروز نمی ‏داد. جلوه ‏ای عالی از این رفتار را می‏ توان در ماجرای عروسی آن دو سراغ گرفت. آن گاه که مراسم عقد و جشن پایان یافته بود و پیامبر می‏ خواست ‏به خانه عمویش ابوطالب برگردد، ملکه بطحا و بانوی قریش که اینک همسر او شده بود، این گونه او را مخاطب قرار می‏ دهد: «الی بیتک فبیتی بیتک و انا جاریتک;  به خانه خودتان وارد شوید، خانه من خانه شماست و من کنیز شما هستم.» و البته این همه احترام و پاسداشت‏ به خاطر عقیده و ایمان او به توحید بود و بس.

*حضرت خدیجه علیها السلام تمام توان خود را به کار می‏ برد تا امور منزل را مطابق میل پیامبر اداره کند. از جمله چون به میزان علاقه پیامبر به عبادت آگاه بود، چنان رفتار می‏ کرد که پیامبر به راحتی به عبادت و راز و نیازش مشغول باشد و حضور حضرت خدیجه را مانعی برای عباداتش نداند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قبل از بعثت، در هر ماه چند بار و نیز همه ساله ماه رمضان را در غار حرا به تفکر و عبادت خداوند می‏ گذراند و این عمل بعد از ازدواج نیز ادامه داشت. لذا امام هادی علیه السلام می ‏فرمود: «پیامبر اسلام پس از سفر تجاری شام، درآمدش را بین فقرا تقسیم کرد و هر روز بامداد به فراز کوه حرا می‏ رفت و به تماشای شگفتی‏های خلقت مشغول می‏ شد و تحت تاثیر عظمت‏ خدا قرار می‏ گرفت و خدا را آن گونه که شایسته بود عبادت می‏ کرد.»
حضرت خدیجه علیها السلام با درک چنین روحیاتی از پیامبر، هرگز برای او مزاحمتی ایجاد نمی‏ کرد و همیشه با همدلی و همراهی او را بدرقه می‏ کرد، غذایش را به وسیله حضرت علی علیه السلام به بالای کوه می ‏فرستاد و گاه خود نیز با حضرت همراه می ‏شد. علامه مجلسی به نقل از صحاح اهل سنت می ‏نویسد: «در آن ماه رمضان که پیامبر در کوه حرا به سر می ‏برد و وحی و بعثت آغاز می‏ شد، حضرت علی و خدیجه علیهم السلام  در حضورش بودند.»
برای نمونه تنها یکی از این عبادت‏های پیامبر 40 روز به درازا کشید که حضرت خدیجه علیها السلام تمام این مدت را به تنهایی گذراند.
چنین عبادت‏ های طولانی به طور طبیعی می ‏توانست موجب ناراحتی، دلشوره ‏ها و نگرانی‏ های مختلفی برای حضرت خدیجه شود، اما او نه تنها اعتراض نمی ‏کرد بلکه با رسول خدا همراهی نیز می‏ نمود، لذا پیامبر صلی الله علیه و آله که خود متوجه نگرانی‏ های حضرت خدیجه بود، عمار یاسر را نزد حضرت خدیجه فرستاد و پیام داد که: «ای خدیجه! گمان نکن کناره‏ گیری من به خاطر بی ‏اعتنایی به تو است، بلکه پروردگارم چنین فرمود تا امر خود را اجرا کند. جز خیر و سعادت فکر دیگری نکن. خداوند هر روز، چند بار به خاطر تو به فرشتگان بزرگش مباهات می‏ کند. پس وقتی شب شد، در را ببند و در بستر خود استراحت کن.»
همراهی و همدلی حضرت خدیجه علیهاالسلام و تلاش او برای کسب رضایت رسول اکرم صلی الله علیه و آله به حدی بود که وقتی هنگام وفات در ضمن وصیت‏ هایش به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: «من در حق شما کوتاهی کردم، مرا عفو کن‏»، پیامبر فرمود: «هرگز از تو تقصیری ندیدم و تو نهایت تلاش خود را به کار بردی و در خانه من بسیار خسته شدی.»

ادامه دارد…

منابع :


1.بحارالانوار، ج 1، ص 4 و ج 17 ص 309
2.سفینة البحار، ج 2، ص 570; وفات الزهرا، مقرم، ص 7.
3.شرح نهج ‏البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 13، ص 208.

 1 نظر

عزاداران حسینی علیه السلام همان انصار الله

27 مهر 1394 توسط یثربی

اقامه کنندگان عزاداری، انصارالله اند. بی شک یاری آل الله، یاری خداوند است. خداوند متعال در قرآن خطاب به اهل ایمان یعنی شیعیان، چنین فرمودند: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا أَنْصارَ اللَّهِ»[۱] «ای کسانی که ایمان آورده اید! یاری کنندگان خدا باشید.»

امیرالمؤمنین علیه السّلام در مورد طلب یاری نمودن خدا از مسلمین می فرمایند:

«إنِّ اللهَ لَمْ یَسْتَنْصِرْکُمْ مِنْ ذُلٍّ، وَ لَمْ یَسْتَقْرِضْکُمْ مِنْ قُلٍّ بَل أرَادَ أن یَبلُوَکُم أیُّکُم أحسَنُ عَمَلاً»[۲]

«همانا خدا از روی عجز از شما طلب یاری نکرده است و از روی ناداری، درخواست قرض ننمود. بلکه اومی خواهدآزمایشتان کندکه عمل کدام یک ازشمانیکوتر است.»

شیخ صدوق در کتاب «التوحید» با ذکر حدیث بسیار مهمی به معنای اینگونه آیات الهی می پردازد. امام صادق علیه السّلام فرمودند:

«معنای رضا و غضب خدا، جنگ با خدا، اطاعت از خدا، به خشم درآوردن خدا، بیعت با خدا، یاری کردن خدا و امثال این ها به وجود اولیای خدا و برگزیدگان او ظهور می یابد؛ یعنی اطاعت از خدا اطاعت از ولی اوست. بیعت با خدا به معنای بیعت با ولی خداست، یاری کردن خدا به یاری کردن ولی او تحقق می یابد.»[۳]

از این جهت است که از یاران فداکار امام حسین علیه السّلام به یاران الهی تعبیر شده است و در زیارتنامۀ ایشان اینگونه عرض می کنیم: «السّلامُ عَلَیکُم یَا أنصارَ اللهِ»، و یا در زیارت دیگری اینگونه می خوانیم: «أشهَدُ أنّکُم أنصارُ اللهِ».

اما ما که از یاری امام حسین علیه السّلام که همان یاری خداوند است دور مانده ایم وظیفۀ ما چیست؟ وظیفۀ ما را امام زمان، منتقمِ امام حسین علیه السّلام اعلام فرموده اند آنجا که در زیارت ناحیۀ مقدسه فرمودند:

«پس اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و از یاری تو محروم کرد و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم، اینک در مصیبت تو هر صبح و شام، ناله سر می دهم و به جای اشک، خون از دیده می بارم و در فاجعۀ جانگدازت اندوهگین و غمگین هستم تا در اثر بی قراری و غصه جان می دهم.»[۴]

به راستی شیعه باید این کلام امامش را قالبی از طلا بگیرد و در خانه اش نصب کند. تنها پاسخ به ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام حسین علیه السّلام اشک و خون گریستن و اقامۀ عزای بر اوست. مولایی که ندای هل من ناصرش در گوش جهان پیچیده است و از فراسوی هر زمان و مکان گذشته است. جز این نیست که هنوز از گودی قتلگاه فریاد می زند: آیا یاری کننده ای هست تا مرا یاری کند؟ آیا غیوری هست تا از حریم رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلّم دفاع کند؟ جگرم از تشنگی می سوزد.

امام، صاحب زمان و مکان و مالک و احاطۀ بر آن دارد، لذا وقتی ندا می دهد یعنی در تمامی مراتب خلقت و زمان ها بلکه مافوق هر زمان و مکان فریاد می زند نه در برهه ای خاص از زمان و در قطعه ای خاص از مکان، زیرا ندای ولی خدا همان ندای خداوند است «هل من ناصرِ» سیدالشهداء «هل من ناصرِ» خداوند است که از زبان حجّت او یعنی لسان الله فریاد می زند و مسلّم است که ندای خدا برای افراد معدود یا زمان و یا مکان خاصی نیست. تنها مطلبی که هست اینکه در هر برهه ای از زمان، ظاهر و شکل این پاسخ عوض می شود و فی الحال طبق فرمایش امام زمان علیه السّلام پاسخ به ندای «هل من ناصر»، اقامۀ عزا وخون گریستن بر امام حسین علیه السّلام است. هر فردی که در این یاری و نصرت امام حسین علیه السّلام کوتاهی کند طبق فرمایش حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم، خداوند او را خوار خواهد کرد. والله اگر شیعه اینگونه خیال کند که ندای «هل من ناصر» امام حسین علیه السّلام تنها مربوط به دهم محرم سال۶۱ هجری بوده است؛ سخت در اشتباه است بلکه اعتقاد او اشکال دارد. بالاترین دلیل بر این مطلب این است که هنوز و هنوز انتقام خونی که خونخواه آن ذات خداوند است، گرفته نشده است. لذا هر چه که سبب فراموش نشدن این مصیبت و یادآوری این خون ریخته شده تا روز انتقام شود، نصرت و یاری امام حسین علیه السّلام است.

شیعیان! پاسخی برای ندای «هَل مِن نَاصِر» اربابتان بیابید و فکری کنید تا دیرتر از این نگشته است که وقتی دیر شد دیگر هیچ توبه ای به هیچ نحو هیچ سودی نخواهد داشت.

از همین جا مشخص می شود آنان که به اشکال تراشی در مورد عزای بر آن مظلوم  می پردازند در جبهۀ مخالف یاران سیّدالشهداء علیه السّلام قرار دارند و بدا به حالشان.

عزیز من! اینها تمثیل و تشبیه و داستان و قصّه نیست. این حقیقتی است که امام حی و زندۀ ما امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در کلام الهیشان بیان می دارند. این اعتقاد شیعه است که عزای بر آن مظلوم باید تا انتقام خون او ادامه یابد، طبق آیۀ مودّت، طبق آیۀ ذوی القربی، طبق آیات شعائر الهی، طبق تک تک آیاتی که امر به ولایت اهل البیت علیهم السّلام دارد طبق فطرت پاک و طیّبی که تا نام نامی حضرت امام «حسین» علیه السلام را می شنود ناخودآگاه آه از نهادش بلند می شود و اشک در چشمه سار چشمانش می جوشد.

۱٫ الصف: ۱۴٫

۲٫ نهج البلاغه: خ۱۸۳٫

۳٫ توحید صدوق: باب ۲۶ (باب رضاه عزوجل و سخطه).

۴٫ المزار لابن المشهدی:۵۰۱؛ بحارالأنوار:۹۸/۲۳۸ و۳۲۰

 نظر دهید »

حزن بر اهل بیت علیهم السلام

27 مهر 1394 توسط یثربی

بعضی ایراد می گیرند که مجالس متوالی و متعدد عزاداری سبب می شود انسان افسرده و محزون شود و انسان روحیه غمگین و محزونی داشته باشد.
اما آیا براستی حزن، ممدوح است و یا مذموم. حزن، یکی از صفات مؤمنین است:
قال الصادق علیه السلام: یصبح المؤمن حزینا و یمسی حزینا و لا یصلحه الا ذاک و ساعات الغموم کفارات الذنوب
امام صادق علیه السلام فرمودند: مؤمن صبح می کند در حالی که محزون است و عصر می کند در حالت حزن و صلاح او جز همین نیست. و ساعات غم، کفاره ذنوب است

.
حزن ممکن است به سبب از دست رفتن دنیا، باشد. و این حزن و گرفتاری و غم، کفاره ذنوب مؤمن است. و ممکن است معنای حزن، حزن در دین باشد، چنانکه در برخی دیگر از روایات وارد شده است که مؤمن: حزینا لدینه است

. به هر ترتیب عنوان کلی دائم الحزن، مربوط به مؤمنین. و آن حزنی که ممدوح است، حزن مربوط به دین می باشد که اشرف و اعظم رسولان الهی خاتم الانبیاء صلی الله علیه واله وسلم نیز محزون بودند:

ان النبی کان دائم الفکر متواصل الحزن
همانا پیامبر خدا صلی الله علیه واله وسلم، دائما در تفکر بودند و متواصل الحزن بودند. یعنی همیشه محزون بودند و حزنشان به حزن متصل بود.

پس حزن همیشگی و دائمی نه تنها خصلت مومنین است بلکه خصلت خاتم الانبیاء هم هست. و آن حزن در دین می باشد. این مرتبه از حزن که ختم الانبیاء را اینچنین محزون خود می کند چیست؟ به راستی بر چه مطلبی دائم الحزن بودند؟!

و در این حزن در دین چه مرتبه ای اعلی از همه می باشد؟! حزن بر بی ایمانی مردم؟ حزن بر ترک واجبات از سوی خلایق؟ حزن بر انجام معاصی از سوی خلایق؟ یا حزن بر از بین بردن اس و اساس واجب و از بین رفتن حقیقت ایمان و هدم ارکان دین و انفصام عروه وثقی، یعنی کشتن ولی خدا و سر به نیزه رفتن او که تمام دین و تمام ایمان، بسته به اوست. او که با مرگ او اساس دین متزلزل شد و به قول از امام زمان ارواحنا فداه:

و فقد بفقدک التکبیر و التهلیل و التحریم و التحلیل و التنزیل و التاویل و ظهر بعدک التغییر و التبدیل و الالحاد و التعطیل و الاهواء و الاضالیل و الفتن و الاباطیل‏
از همین روست که بالاترین نوع حزن که مؤمن بدان ستوده میشود گریه و حزن دائمی و متصل بر مصیبت اولیاء الهی است و پیامبر خدا نیز چنین بود. بگونه ای که با مشاهده اهلبیت علیهم السلام می گریست و به ایشان عرض می شد:

یا رسول الله ما تری واحدا من هؤلاء الا بکیت أو ما فیهم من تسرّ برؤیته
ای رسول خدا ندیدی هیچ یک از اهلبیت را مگر گریستی آیا در اینها امری نیست که با دیدنشان شاد شوی؟!
و حضرت از مصائب ایشان می فرمود و باز می گریست.
پس اولا حزن دائم ممدوح است.
ثانیا مؤمنین و خاتم الانبیاء به حسن متصل و دائمی وصف شده اند.
ثالثا آن حزنی بالاتر از همه است که در دین باشد.
رابعا آن حزنی در دین بالاتر است که مربوط به فقدان ومصیبت ولی خدا و امام امت باشد.
از همین روست که بر هر چیزی ثوابی مقدّر، مترتب است الاّ بر حزن و اشک در مصیبت اولیاء الهی:
لکل شئ ثواب الا الدمعه فینا
برای هر چیزی ثوابی است الا اشکی که در راه ما باشد بحارالانوار: ج۷۹، ص۱۳۳٫

اعلام الدین: ص۱۱۶؛
ارشاد القلوب: ج۱، ص۱۱۲٫

المزار الکبیر: ۵۰۵٫
الامالی الصدوق: ۱۱۲٫
کامل الزیارات: ۱۰۶
اللهم عجل لولیک المظلوم الفرج

 نظر دهید »

میلاد امام هادی علیه السلام

06 مهر 1394 توسط یثربی

احادیث ناب از امام هادی علیه السلام :

1. روزها شوم و نحس نیستند اتفاقات بد عکس العمل عملکرد بد ماست

حسن به مسعود مى ‏گوید: به محضر مولایم حضرت ابوالحسن الهادى علیه ‏السلام رسیدم. در آن روز چند حادثه ناگوار و تلخ برایم رخ داده بود؛ انگشتم زخمى شده و شانه‏ام در اثر تصادف با اسب سوارى صدمه دیده و در یك نزاع غیر مترقبه لباسهایم پاره شده بود. به این خاطر، با ناراحتى تمام در حضور آن گرامى گفتم: عجب روز شومى برایم بود! خدا شرّ این روز را از من باز دارد!

امام هادى علیه ‏السلام فرمود: «یَا حَسَنُ هَذَا وَ أَنْتَ تَغْشَانَا تَرْمِى بِذَنْبِكَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ؛ اى حسن! این [چه سخنى است كه مى‏ گویى] با اینكه تو با ما هستى، گناهت را به گردن بى‏ گناهى مى ‏اندازى! [روزگار چه گناهى دارد!]»

حسن بن مسعود مى‏ گوید: با شنیدن سخن امام علیه‏ السلام به خود آمدم و به اشتباهم پى بردم. گفتم: آقاى من! اشتباه كردم و از خداوند طلب بخشش دارم.

امام فرمود: اى حسن! روزها چه گناهى دارند كه شما هر وقت به خاطر خطاها و اعمال نادرست خود مجازات مى‏شوید، به ایام بدبین مى‏ شوید و به روز بد و بیراه مى‏ گویید!

حسن گفت: اى پسر رسول خدا!، براى همیشه توبه مى‏ كنم و دیگر عكس العمل رفتارهایم را به روزگار نسبت نمى ‏دهم.

امام در ادامه فرمود: «یَا حَسَنُ اِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُثِیبُ وَ الْمُعَاقِبُ وَ الْمُجَازِى بِالاْءَعْمَالِ عَاجِلاً وَ آجِلاً؛ اى حسن! به طور یقین خداوند متعال پاداش مى‏دهد و عقاب مى‏كند و در مقابل رفتارها در دنیا و آخرت مجازات مى‏كند.»

منبع : بحارالانوار، ج 56، ص 2.

2. فرزند خوب را از خدا بخواهیم نه صرفا دختر و پسر بودنش را

امام هادی علیه السلام در جواب یحیی بن زکریا که از آن حضرت خواسته بود تا از خدا بخواهد فرزندی را که در رحم همسرش است، پسر باشد فرمودند:

رُبِّ اِبنَةٍ خَیرٌ مِن اِبنٍ

چه بسا دختری که از پسر بهتر باشد.

منبع : بحارالانوار، ج5، ص177

3. به افراد خوشبین باشیم یا نباشیم؟

امام علی نقی الهادی علیه اسلام فرمودند: هرگاه زمانی باشد که عدل غلبه کرد بر جور ، پس حرام است که گمان بد بری به احدی مگر آنکه علم پیدا کنی به بدی او. و هرگاه زمانی باشد که جور غلبه کند بر عدل، پس نیست برای احدی که گمان خوبی برد به احدی تا آنکه ببیند آن را از او

منبع:منتهی الامال ج 2 ص 483

4. حتی همه ی مردم …

امام هادی علیه السلام فرمودند: لو سلک الناس وادیا شعبا لسلکت وادی رجل عبد الله وحده خالصا

اگر همه مردم مسیری را انتخاب کنند و در آن گام نهند ، من به راه کسی که تنها خدا را خالصانه می پرستد خواهم رفت

منبع: بحار الانوار ، ج 78 ، ص 245

5. علم ، ادب و فكر و انديشه در كلام امام هادي عليه السلام

امام هادی علیه السلام فرمودند:

اَلْعِلْمُ وِراثَةٌ كَريمَةٌ وَالاْدَبُ حُلَلٌ حِسانٌ، وَالْفِكْرَةُ مِرْآتٌ صافَيةٌ.

علم و دانش بهترين يادبود براي انتقال به ديگران است، ادب زيباترين نيكي ها است و فكر و انديشه آئينه صاف و تزيين كننده اعمال و برنامه ها است.

منبع: مستدرك الوسائل، ج 11، ص 184، ح 4

6. حسرت نخور با اراده جبران کن

امام هادی علیه السلام فرموده اند: اُذکُر حَسَراتِ التَّفریطِ بِأَخذِ تَقدیمِ الحَزمِ

بجای حسرت و اندوه برای عدم موفقیتهای گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن.

منبع: میزان الحکمة، ج7، ص454

 نظر دهید »

شهادت امام باقر علیه السلام

30 شهریور 1394 توسط یثربی

در چنین روزی مصادف با دوشنبه در سال 114 ه.ق امام باقر علیه السلام توسط هشام بن عبدالملک مسموم و شهید شد. در شب شهادت به امام صادق علیه السلام فرمودند: « من امشب جهان را بدرود خواهم گفت. هم اکنون پدرم علی بن الحسین را دیدم که شربتی گوارا نزد من آورد و نوشیدم و مرا به سرای جاوید و دیدار حق بشارت  داد.» در روایت دیگری فرمودند: « ای فرزند گرامی، مگر نشنیدی که حضرت علی بن الحسین از پس دیوار مرا ندا داد: « ای محمد بیا، زود باش که ما انتظار تو را می کشیم.»

آن حضرت چندین روز و به قولی سه روز در حالت درد از اثر سم به سر می بردند تا به شهادت رسیدند. فردای آن روز بدن مطهر و پاک آن دریای بیکران دانش خدایی را درخاک بقیع کنار مزار امام مجتبی و امام سجاد علیهماالسلام به خاک سپردند. آن حضرت هشتصد درهم برای تعزیه و ماتم خود وصیت فرمود. حضرت صادق علیه السلام فرمودند: پدرم فرمود: ای جعفر، از مال من مقداری وقف کن برای ندبه کنندگان که ده سال در منی در موسم حج بر من گریه کنند، و مراسم ماتم را تجدید نمایند.

آقا و مولایمان حضرت باقر علیه السلام در کربلا شرف حضور داشت. شب یازدهم، بازار کوفه، کنار سرهای مطهر، اسارت شام و مجلس یزید را دیده است و هر زمان که متذکر شهادت حسین بن علی علیه السلام و اسارت عمه هایش می شد، اشک از چشم مبارکش مانند درّ جاری می گشت.

منابع:

توضیح المقاصد، ص 29

فیض العلام، ص 110

کافی، ج 2، ص 495

بصائرالدرجات، ص 141

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 38
  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • احادیث
  • اخلاقی
  • بانوی عالمین
  • اخبار مدرسه
  • اهل البیت(علیهم السلام)
  • بدون موضوع
  • امامزادگان

ذکر ایام

ابزار

تاریخ

تاریخ روز

جعبه حدیث

تمزها

ثانیه شمار غیبت

log

ساعت

آمار

آمارگیر وبلاگ

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس