شفای چشم به عنایت امام جواد(علیه السلام):
شیخ کشّی روایت کرده از محمد بن سنان که گفت: شکایت کردم به حضرت امام رضا(علیه السلام) از درد چشم خود. پس گرفت حضرت کاغذی و نوشت برای ابوجعفر حضرت جواد(علیه السلام) و آن حضرت از طفل سه ساله کوچکتر بود. پس حضرت رضا(علیه السلام) آن کاغذ را به خادمی داد و امر کرد مرا که بروم با او و فرمود به من که کتمان کن. یعنی اگر از حضرت جواد معجزهای دیدی اظهار مکن آن را. پس رفتم به نزد آن حضرت و خادمی آن جناب را به دوش برداشته بود. محمد گفت: پس خادم آن کاغذ را گشود مقابل حضرت جواد(علیه السلام). حضرت نظر می کرد در کاغذ و بلند می کرد سر خود را به جانب آسمان و می گفت: «ناجِ» پس این کار را چند دفعه کرد. پس رفت هر دردی که در چشم من بود و چنان چشمم روشن و بینا شد که چشم احدی مانند او نبود. پس گفتم به حضرت جواد(علیه السلام) که خداوند تو را شیخ این امت قرار دهد همچنان که عیسی بن مریم را شیخ بنی اسرائیل قرار داد، سپس گفتم به آن حضرت: ای شبیه صاحب فطرس! محمد گفت: پس من برگشتم و حضرت امام رضا(علیه السلام) به من فرمود که این را پنهان کن، من پیوسته چشمم صحیح بود تا وقتی که فاش کردم معجزهی حضرت جواد(علیه السلام) را در باب چشم خود. پس دیگر باره درد چشم من عود کرد. راوی گفت: به محمد بن سنان گفتم که چه قصد کردی از آنکه به آن حضرت گفتی ای شبیه صاحب فطرس؟ او در جواب گفت که حق تعالی غضب فرمود بر ملکی از ملائکه که او را فطرس می گفتند. پس بال او را در هم شکست و افکند او را درجزیرهای از جزایر دریا و او بود تا وقتی که متولد شد حضرت امام حسین(علیه السلام)، حق تعالی فرستاد جبرئیل را به سوی حضرت پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) تا آن حضرت را تهنیت گوید به ولادت امام حسین(علیه السلام) و جبرئیل صدیق و دوست فطرس بود. پس گذشت به او در حالیکه در جزیره افتاده بود. پس او را خبر داد به آنکه امام حسین(علیه السلام) متولد شده و حق تعالی او را امر فرموده که پیغمبر را تهنیت گوید. پس فرمود به فطرس میل داری ترا بردارم به یکی از بالهای خود و ببرم ترا نزد محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) تا شفاعت کند ترا؟ فطرس گفت: بلی! پس جبرئیل او را به یکی از بالهای خود برداشت و او را خدمت پیغمبر(صلی الله علیه و آله وسلم) بُرد . پس تبلیغ کرد تهنیت از جانب پروردگار خود را آنگاه قصه فطرس را برای آن حضرت نقل کرد، حضرت فرمود به فطرس که بمال بال خود را به گهوارهی حسین و میمنت بجو به آن به جهت عظمت و بزرگی آن، فطرس چنان کرد، حق تعالی بال او را به او رد کرد و او را به جای خود و منزلی که داشت با ملائکه برگردانید.(1)
پاورقی:
1. «رجال کشّی»2/849-850.
منبع:
منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج2، انتشارات مؤمنین، 1379.